خلاصه داستان :بازیهای المپیک توکیو نزدیک است و چاگاوا بسیار هیجان زده است تا تلویزیون جدیدش را بگیرد تا بتواند بازیها را ببیند. همسرش نیز حامله است و آنها در حال ساخت طبقه دوم در بالای فروشگاه هستند تا فرزند خوانده شان، جانوسوکه بتواند در فضایی خصوصی بهتر درسش را بخواند و برای رفتن به دانشگاه توکیو آماده شود. آرزوی او تبدیل شدن به یک نویسنده موفق است امام زمانی که یک رمان به نام "ویروس" از نویسنده ای جدید در گاهنامه ای که داستان " کتاب ماجراجویی پسر" او چاپ می شود، را میبیند، چالشی جدید پیش رویش قرار میگیرد.

خلاصه داستان :نوجوانی به نام "موتسوکو" خانه روستایی خود را ترک میکند و برای کار در شرکت خودرویی بزرگ سوزوکی راهی توکیو می شود. امام متوجه می شود که توسط بک تعمیرگاه کوچک استخدام شده که بوسیله فردی به نام "نوریفومی سوزوکی" اداره می شود. در آنجا همسرش "تومویی" و فرزندشان به نام "ایپی" نیز کار میکنند. این تعمیرگاه اغلب اوقات در سایه برج های توکیو که طی ساختمان سازی های سال 1985 ساخته شده اند قرار میگیرد. . .

خلاصه داستان :"چاگاوا" متوجه می شود که نگهداری و حمایت از نهگبان جوانش به نام "جانوسوکه" در تعمیرگاه سوزوکی در خیابان سوم، روز به روز مشکل تر می شود. مگر اینکه جانوسوکه از پدر ثروتمندش که مدتهاست او را رها کرده، کمک بگیرد. چاگاوا یکبار دیگر تمرکزش را بر روی یک مسابقه ادبی و برنده شدن جایزه آن مسابقه می گذارد و . . .